مام خدر قادری، یكی از چهرههای شاخص حوزهی آواز و موسیقی فولكلور كوردی حال حاضر جهان است كه در جشنوارههای متعدد موسیقی ملی و بینالمللی حایز رتبهی برتر شده است.
دریافت تندیس طلایی بلوط، جایزهی اول جشنوارهی موسیقی محلی مسكو و نیز تكریم ویژه از طرف مرحوم استاد شجریان و خانوادهاش، چند از بسیار افتخارات وی هست كه روز یك شنبه ٢٦ تیرماه ١٤٠١ نیز، نشان درجه یك هنر كشور را با امضای بالاترین مقام دستگاههای مرتبط نصیب برد.
استان هرمزگان به مركزيت بندرعباس، در حد فاصل بندرخمير تا بندرلنگه و كنگ با زلزلهی ٦ و يك ريشتری شب گذشته(اولين ساعات شنبه رأس ساعت ٣ و ٢٤ دقيقه و ١٥ ثانيه) به شدت لرزيد و ساعتی بعد نيز با زلزله دوم ٦ ريشترس و تکانشهای متعدّد دگری، تكان خورد!
اين زلزله ويژه در روستاهای چاه احمد، دژگان، سایه خَش، کنخ، چاه دراز و... آسيب جانی، مالی و تأسيساتی جدّی در پی داشته است كه بخشی از آن را در كليپ پيوستی كه مربوط به صبح شنبه روستای سايه خَش است، ملاحظه میفرماييد.
در بيستمين روز تيرماه و در بحبوحهی كرونا و حريقهای زاگرس، به دعوت سيّدعلی ضياء، مهمان عوامل خوب «فرمول يك» بودم تا راوی زاگرس و چالشهايش باشم.
آنچه وقت مجال داد از نامهربانیها در قبال زاگرس و چالشهای پيش رو گفتم و همچنين از اوضاع زاگرسنشينان و هژمونی امنيتی در جغرافيای آنان.
از نابسامانی ادارات متولّی و نابرابری نيروی حفاظتی و حجم چالشها و نيز از ناموزونی حقوق و مزايا در قبال فشارها و تنشها و كنشهای جنگلبانان و محيطبانان و البتّه مسؤولان مسؤوليتشناس و مسؤولان نمكنشناس و مسؤوليتگريز و كمخرد نيز سخنی اضافه شد.
نامش منصور است و از اهالی تالش!
سابقهی آشناییمان بر میگردد به سال گذشته!
یكی از عزیزانم، همسرش، سفر ابدی اختیار كرده بود و با دو نفر از دوستانم قصد شركت در مجلس ترحیم و همدلیاش كردیم..
بعد از طی بیش از هزار كیلومتر و كلّی مصیبت بین راهی، حول و حوش ساعت ٤صبح به تالش رسیدیم! وی در این فاصله، آرام و قرار نداشت و مرتّب پیگیر حضورمان بود تا اینكه در دل شب، در منزل به روی مان گشود و با مهر بسیار خود و خانوادهاش بالأخص مهربان زاده آقای دكتر، تا ابد، مدیونمان كرد...
حادثهای اتفاق افتاد اما این اقیانوسدلان سردشتی بودند که پای در جادهی ایثار نهادند تا مکتب و مشرب فکری مهربانانهی درازدامن خود را در سردترین شب سال، چنان گرم کنند که دایرةالمعارفها در مقابل آن کم بیاورند!
اینجا بیوران سردشت است، آنجا که بزرگ خوانندهی کورد -حسن زیرک- بهشت کوردستانش خوانده بود و رژیم بعث، به جرم مقاومت بلوطگونهی مردمانش، در هفتم تیر ۶۶ با بمب شیمیایی، شهر را بر سر شهروندانش آوار کرد و علف هرز خردل را در وجب به وجب خاکش به گمان انقراض نسلشان، کاشت!
انسان این موجود دوپا، خلقتی در آفرینش خداوندی است که به زعم کلام وحی، برآیندی است از دو سر یک طیف، که اولی تا «اعلی علیین» و دیگری تا «اسفل السافلین» یا بالعکس، امتداد افول تا رشد دارد!
در ابتدای خلقت، این موجود دوپا، شاه جنّیان، قربانی یک نافرمانی میشود و همان نیز به تقاص آن هزینهی تحمیلی، در امتداد طیف زندگی آن موجود دوپا کمین کرده و هرازگاهی در چشمبرهمزدنی «اشرف مخلوقات» را به موقعیّت «اضلّ موجودات» سوق میدهد و کُرسی انسانیّت را با قبای توحّش میپوشاند!
پنجشنبه ۶آبان ماه ۹۵ خسته از چند ساعت انتظار در سالن آزمایشگاه بیمارستان و نیز رسیدن بر صحنه دلخراش آتشسوزی یک دستگاه پراید یکی از شهروندان در یکی از پرترددترین خیابانهای شهر، در تداوم مسیر، خدمت عزیزی رهسپار منزل پدری بودیم که راننده یک دستگاه تاکسی تلفنی با بوق ممتد خود آن عزیز راننده همراه را به کنار کشیدن و باز کردن مسیر فرا میخواند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل